إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  •  امروز لابه لای پیگیری اخبار،  فیلم ماجرای نزاع دختران اصفهانی در پارک را دیدم. واقعاً حال نوجوانانمان خوب نیست؛ این همه فشار و رفتارهای پرخاشگرانه نشانه‌ای است از خشم‌ها و اضطراب‌ها و تنش‌هایی که خیلی وقت است به آن توجه نشده است. همان لحظه که دیدم دختر نوجوان قمه‌اش را از زیر لباسش بیرون می‌آورد و با آن دوستانش را تهدید می‌کند،  ناخودآگاه به مادرش فکر کردم و نیز  به جنس رابطه‌ی او با پدرش و اینکه  نوع تعامل با «هلیای نوجوان» در خانواده چگونه بوده است که او الان اینگونه دست به «قمه‌ی ابراز وجود» برده است؟!

  • مدتی بود که وظایف و نقش زن در خانواده، ذهن‌ام را درگیر کرده بود. زنی که هم می‌خواهد کدبانوی خانه‌اش باشد، هم همسری مهربان و همراه برای شوهرش بماند و هم به‌عنوان شهروندی در اجتماع که دغدغه‌ی بهبود وضعیت جامعه‌اش را دارد، می‌خواهد او هم در عرصه‌های علمی و فرهنگی، هنری، ورزشی و اقتصادی نقش داشته باشد؛ چطور می‌تواند این نقش‌ها و وظایف را مدیریت کند، به‌طوری که باهم در تعارض نباشند، که هم بتواند حق خانواده‌اش را ایفا کند و هم بتواند پاسخی به فلسفه‌ی حیات‌اش بدهد.